نقش زن در بیداری جامعه اسلامی
بیداری یک جامعه اسلامی از بیداری فرزندان آن جامعه و از تمام عناصر تشکیلدهنده آن آغاز میشود و اگر به ساختار جامعه خویش نگاهی بیندازیم حتماً درخواهیم یافت که همانا خانواده عنصر تشکیلدهنده واقعی همه جوامع است و نیز میدانیم که زن دریچه اطمینان خانواده است. گفته میشود که زن نیمی از جامعه است و ما میگوییم که زن همة جامعه است؛ زیرا زن نیمی از جامعه و سازندة نیم دیگر آن است. با توجه به اینکه زن هم مادر و تربیتکننده نسل است و هم میتواند پزشک، وکیل، سیاستمدار و ... باشد و همچنین در خانواده و محیط اطراف و جامعه ﺗﺄثیر بسزایی دارد، اگر در سطح بالایی از فرهنگ و آگاهی باشد و بر اساس ارزشهای اسلام به رشد و تربیت نسل بپردازد، خانواده ایمن باقی میماند و در نتیجه جامعه سالم خواهد ماند و عکس این موضوع نیز صادق است.
اگر زن و جامعه فاسد شود، خانواده و جامعه نیز به سوی انحراف کشیده میشود. زنان هرچند که وظایفی مشابه وظایف مردان در کار ایفا میکنند، دارای قدرت ﺗﺄثیرگذاری ویژهای در محیط خویش هستند. گاهی مادر بیشتر از پدر در پسر خود ﺗﺄثیر میگذارد و این در حالی است که دانشآموز پسر هنگام ارتکاب خطا در مقابل معلم زن بیشتر شرمزده میشود تا معلم مرد. در دیگر زمینهها نیز اینگونه است.
همه ما تلاش داریم تا ایمنی بدن خود را در مقابل امراض حفظ کنیم اما نباید فراموش کنیم که بر ما واجب است به ایمنی روح و اجتماع که ما را از بسیاری امراض اجتماعی و رفتاری در امان میدارد، توجه داشته باشیم. بدون شک زن نیز در کنار مرد میتواند در ساختن این مصونیت مشارکت کند و این امر از طریق ایفای نقشهای متعددی است که خداوند سبحان و تعالی بر عهده زنان قرار داده است. آنگونه که در لبنان میگوییم زن در آنچه که جامعه در آن به سر میبرد سهم شیر را دارد و این امر به خوبی در بیشتر انقلابهای عربی در مصر و تونس و بحرین و یمن نمایان شده است.
قبل از آن نیز شاهد نمونههایی از زنان مقاوم در لبنان و فلسطین بودیم و چقدر ما امروز نیازمند زنانی مانند الحاجه، مادر فرماندة شهید عماد مغنیه، هستیم. زنی که وظایف اجتماعی بیرون از خانه و تربیت مردانی که کاروان جهان را هدایت کردهاند را در خود جمع نمود. او مادر سه شهید است و آرزوی شهیدان بیشتری را دارد. این زن نمونه یک زن استثنایی است. یک بار از وی در روز مادر از کودکی عماد مغنیه پرسیدم و اینکه چگونه او را تربیت میکرد در پاسخ جواب بسیار زیبایی داد: برای تربیت او خود را ناچار دیدم که دوستان و نزدیکان او را که در خانه ما جمع میشدند و به بحث و گفتوگو مشغول بودند را تربیت کنم و از دور همه این امور را مشاهده میکردم.